مرثیه
    از :ماریا دارو از :ماریا دارو

نمیدانم  فلک با ما چه ها کرد

زحزب ما رهبر هایش وداع کرد

به مرگ  نا مرداد نجیب خون گریستم

که وحشت در بدن  مو را رسا کرد

به مرگ پدر حزب گشتم سیاه پوش

ایامیکه کارمل با ما وداع کرد

چوآمو خروشان رزمید در سنگر 

در حیرتان چه حیرت ها بر پا کرد

فلک پیگرد حزب ماست همیشه

به مرگ بریالی ما را تباه کرد

بریالی گل خندان بود همیشه

گل مریم را زساقش جدا کرد

ناهید ما چو ناهید در خشان باش

طبعیت چادر بیوه گی برسرماکرد

به رومان عزیز گویم به فریاد 

پدر باش که پدر با تو وداع کرد

مکتب خرد وعقل واندیشه

در قلب آسیا( کارمل) بنا کرد

(اناهیتا )چراغ حکمت افروخت

فرزندانش با و حلف  وفا کرد

حیاتت جاویدان خواهم  (مادر)

مکتب ات درد ما زنان را دوا کرد

دلم خون میگرید دوستان  مپرسید

(دارو) چند سطری در کاغذ سیاه کرد

 

 


December 15th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها